گروه استانهای
دفاعپرس- «جواد رستمی» کارشناس مذهبی؛ مرا چه نیکوتر از اینکه سالی کهنه به سال نو تحویل دهم حال آنکه حُسن حالم به مِهر حیدر احسن الحال است!
سیاه میپوشم امسال برای علی! که این سیاهی نشان از فنا و نیستی ندارد بلکه عین حیات است و زندگی!
سین اول و آخر من سیاهی ماتم اوست که معنای انسانیت است و هدف خلقت! هموکه متحیرند چه نامند نه بشر توان گفت نه خدا توان خواند!
آری به دل عزای حجت خدا، والد هفت و چهار حجت حق را داریم که جوانمردی چون او به سیفی مانند ذوالفقار دگر نخواهد آمد!
مگر میشود به داغ فرق شکافته عدالت بیتفاوت بود همانکه به گاه جنگ و شجاعت ماجرای خیبر و مَرحب و عمربن عبدووَد داشته، به گاه مصلحت ماجرای کوچه و دست بسته و آتش درب خانه و سکوت پر از درد دارد!
گر گوش دل بدهید همچون نخلهای دلخون شده نخلستان، هنوز صدای دردهای واگویه با چاه را میشنوید صدای مناجاتهای او، صدای همه خوبیهاست که در مقابل معاویهها قد علم کرده و فریاد حقخواهی مظلوم و یاری او در مبارزه با ظالم را سر میدهد!
صدای خطبههای معجزهگونه فصیح و بلیغ یگانه عرب، صدای یتیمنوازی مرد خرما به دوش نیمههای شب، صدای شکستن ارکان هدایت، و صدای نگرانِ یتیمان کاسه شیر به دست پشت درب خانه مولا به گوش میرسد!
چه غمخانهای شده خانه مولا، بوی فراق میدهد و درد و رنج، اکنون که علی از هوش میرود و گاه به هوش میآید غُصهها به دل زینب هجوم آوردند مگر میشود شاد بود و از عیدی سخن گفت؟!
حتی اگر که شیعه نباشم و مدعی انسانیت باشم، وجدان مرا نهیب زند در این ماتم که رخت سیاه برتن کنم و عزادار حیدر باشم!
من مهر او به شیرپاک مادر و لقمه حلال پدر به جان درآمیخته دارم، زین رو تا ابد غلام حلقه به گوش او و خاندانش خواهم بود مگر میشود به شادی گذرا چنین ثروتی از کف برون کنم!
من سیاه میپوشم و با افتخار داغدار حیدرم! حرمت میگذارم و عید ندارم!
مرا چه نیکوتر از اینکه سالی کهنه به سال نو تحویل دهم درحالی که حُسن حالم به مِهر حیدر اَحسنُ الحال است!
این مُقدَّرِ قدر من است از سوی مُقلب القلوبی که مُدبر اللیل و النهار و مُحول الحول و الاحوال است و اینچنین متحول کرده است حالم را..!
شکر خدای را که گدای این آستان و دوستدار این خاندانم..!
انتهای پیام/